المدخل الی علوم نهج البلاغه
٪10 تخفیف
انتشارات: دارالعلوم شابک: 9789651138973 دسته: موضوعات کتب / حضرت علی علیه السلام برچسب:
  • نویسنده : محسن باقر الموسوی
  • ارسال به سراسر کشور
  • پشتیبانی ۲۴ ساعته، ۷ روز هفته
  • تضمین اصالت و کیفیت کتاب
  • تحویل در کمترین زمان

2,000,000 ریال

1,800,000 ریال

موجود در انبار: 1 عدد


در صورت نیاز به تعداد بیشتر این کتاب با پشتیبانی آنلاین هماهنگ کنید
المدخل الی علوم نهج‌البلاغه کتابى است به زبان عربى که توسط دکتر محسن باقر الموسوى از نویسندگان و پژوهشگران معاصر لبنانى نوشته و به معرفى دانش‌هاى مربوط به نهج‌البلاغه و نیز علوم قابل استنباط از این کتاب مى‌پردازد.

ساختار
کتاب مشتمل بر مقدمه‌اى به قلم مولف و چهار فصل و هر فصل مشتمل بر چندین مبحث است.

گزارش محتوا
نویسنده در مقدمه کتاب به مفهوم مورد نظر خود از علوم نهج‌البلاغه اشاره مى‌کند و مى‌نویسد:
مفهومى که ما در این کتاب از "علوم نهج‌البلاغه" مد نظر داریم داراى دو جنبه متفاوت است:

جنبه اول: علوم مرتبط با نهج‌البلاغه که شامل تمام علومى که مى‌تواند در فهم نهج‌البلاغه ما را یارى کرده و ما را تا حد امکان به نص صحیحى که حضرت انشاد فرموده‌اند، نزدیک سازد، مى‌شود. به باور نویسنده، نامگذارى این قبیل دانش‌ها به علوم نهج‌البلاغه چیز جدیدى نیست، چرا که از قدیم‌الایام و حتى در زمان حاضر آثار فراوانى در رابطه با علوم مرتبط با قرآن کریم به نگارش درآمده که از آن میان مى‌توان به اسباب‌النزول، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه و غیره اشاره کرد. نویسنده معتقد است، به همین سیاق مى‌توان بحث درباره زمان و مکان ایراد خطبه‌هاى نهج‌البلاغه، شان ایراد این خطبه‌ها، راویان نهج‌البلاغه، خطبه و انواع آن و غیره را نیز در شمار علوم نهج‌البلاغه به‌شمار آورد.

جنبه دوم: علومى که از نهج‌البلاغه قابل استفاده و استنباط است و مى‌توان به صورت موضوعى بدان‌ها پرداخت. این علوم عبارتند از: اقتصاد، مدیریت، قضاوت، تاریخ، فلسفه، عرفان، استراتژى نظامى و.... به باور مولف اساس و بنیان تمام این علوم در نهج‌البلاغه یافت مى‌شود و استنباط این دانش‌ها از نهج‌البلاغه تنها در گرو تلاش متخصصین هر یک از دانش‌هاى مذکور مى‌باشد تا کلام حضرت را به خوبى دریافته و اندیشه‌ها و موضوعات مرتبط با علوم یاد شده را از این کتاب ارزشمند استخراج نمایند. و درست به دلیل همین نیاز به متخصص، مولف از پرداختن به این دانش‌ها جز به صورت اشاره‌اى اجمالى و کوتاه به عناوین موضوعات و علوم اصلى و فرعى، خوددارى کرده و این کار را به اهل فن واگذارده است.

وى بر این باور است که اهل فن، کلید هر دانشى را در کلام امیرالمومنین(ع) مى‌توانند، بیابند چرا که على(ع) در شهر علم است؛ علمى که از وحى سرچشمه مى‌گیرد.

فصل اول:
در این فصل مولف به بررسى اقسام "کلام" در نهج‌البلاغه مى‌پردازد.
گفتار نخست این فصل به موضوع "خطبه‌ها" اختصاص یافته و طى آن نویسنده به موضوعات ذیل مى‌پردازد: تاریخ خطابه، ارکان خطابه (ایجاد، تنسیق، تعبیر)، اجزاء خطبه (مقدمه، عرض، خاتمه)، ویژگى‌هاى خطبه‌هاى امیرالمومنین(ع) (میل به تطویل، آغاز به حمد خداوند و شهادت به یگانگى خداوند و نیز رسالت پیامبر اکرم(ص)، گنجاندن آیات شریفه قرآنى در لابلاى خطبه‌ها، در پیش‌گرفتن روش انسانى و...)، ویژگى‌هاى فنى خطبه‌هاى حضرت، خمیرمایه خطابه (موضوع و تعبیر)، انواع خطبه (فکرى، موعظه‌اى، ملاحم، جنگى، سیاسى و...)، اشکال و صور ایراد خطبه توسط حضرت(ایستادن بر بلندى، بر فراز سنگ، بر فراز منبر و...).

گفتار دوم این فصل به "کلام" که عبارت است از فرمایشات کوتاه حضرت که در مناسبت‌هاى مختلف(غیر از مناسبت‌هاى خاصى همچون جمعه و اعیاد و...) ایراد شده، اختصاص یافته است. در این مبحث مولف از انواع کلام حضرت، که سید‌ ýرضى در نهج‌البلاغه آورده و بالغ بر هفت نوع مى‌شود، مى‌پردازد.

نوع نخست از انواع کلام حضرت عبارت است از، بخش‌هایى از خطبه‌هاى حضرت که سید‌ ýرضى گزینش نموده و در نهج‌البلاغه آورده است، از این رو نخواسته که نام خطبه را بر آن بنهد، لذا نگفته: من خطبه له؛ بلکه گفته: من کلام له.

نوع دوم عبارت است، از کلامى که حضرت به شخص خاصى در رابطه با امر ویژه‌اى فرموده است؛ مانند کلامى که حضرت به اشعث بن قیس هنگامى که حضرت بر فراز منبر بود و او به اعتراض با حضرت سخن گفت، فرمودند.

نوع سوم شامل آن دسته از سخنان حضرت مى‌شود که براى گروهى از مردم بیان شده است؛ مانند سخنان حضرت با خوارج هنگامى که از قبول حکمیت سرباز زدند.

نوع چهارم از کلمات حضرت شامل سخنانى است که حضرت در حاشیه برخى حوادث به وقوع پیوسته مى‌فرمودند؛ به عنوان مثال ایشان هنگامى از خروج طلحه و زبیر آگاهى یافتند، فرمودند: وَ قَدْ اَرْعَدُوا وَ اَبْرَقُوا وَ مَعَ هَذَیْنِ الْاَمْرَیْنِ الْفَشَلُ وَ لَسْنَا نُرْعِدُ حَتَّى نُوقِعَ وَ لَا نُسِیلُ حَتَّى نُمْطِرَ.

نوع پنجم از کلمات حضرت به گونه‌اى است که گویى جوابى از پیش آماده شده، در پاسخگویى به برخى حوادث است؛ مانند آنجا که حضرت در جواب خوارج که مى‌گفتند: لا حکم الا لله، فرمودند: ٌ نَعَمْ اِنَّهُ لَا حُکْمَ اِلَّا لِلَّهِ وَ لَکِنَّ هَوُلَاءِ یَقُولُونَ لَا اِمْرَهَ اِلَّا لِلَّهِ وَ اِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ اَمِیرٍ بَرٍّ اَوْ فَاجِر.

ششمین نوع از کلمات حضرت، پاسخ‌هایى است که حضرت به پرسش‌هاى مطرح شده داده‌اند. همواره در موضوعات مختلف سوالاتى از حضرت پرسیده مى‌شد که حضرت به تناسب سوال به پاسخ آن مى‌پرداختند.

آخرین نوع کلمات حضرت شامل گفتگوها و محاوراتى است که حضرت با اصحاب یا دشمنان خود انجام مى‌دادند.

گفتار سوم این فصل به "رسائل" حضرت اختصاص یافته است. به گفته نویسنده بین رساله و خطبه تفاوت چندانى نیست، جز اینکه رساله به صورت مکتوب است و خطبه در میان گروهى به صورت شفاهى ایراد مى‌گردد.

سپس مولف به تفاوت‌هاى بین رساله و خطابه از دیدگاه شخصیت‌هایى چون ابن قدامه و ابوهلال عسکرى اشاره مى‌کند.

مولف مناسبت‌ها و اهدافى را که امام به جهت آن‌ها به نگارش نامه اقدام نموده‌اند، در امور ذیل منحصر نموده است:

نامه‌هاى حضرت به والیان. این نامه‌ها حاوى موضوعات متنوعى از قبیل تنبیه و هشدار، فرمان، نصیحت، آموزش برخى امور ادارى و...مى‌باشد.
رسائل مناظرات و محاکمات؛ نظیر نامه‌هایى که حضرت به معاویه و یا طلحه و زبیر ارسال داشتند. امیرالمومنین(ع) در این نامه‌ها از روش‌هاى متفاوت و متنوعى در مناظره با هدف دفع حجت خصم بهره‌برده است.
رسائلى که در جهت آماده ساختن و تحریک سپاه براى مقابله با دشمنان به نقاط مختلف قلمرو حکومت حضرت ارسال مى‌شده است.
رساله‌هایى که بیشتر شبیه بیانیه‌هاى سیاسى است. این نوع از نامه‌ها بیانگر مواضع و دیدگاه‌هاى سیاسى حضرت درباره اوضاع جارى در جهان اسلام است.
گفتار چهارم فصل اول، به "وصایا" اختصاص یافته است. وصیت روشى است که طى آن بین سخن رو در رو و نامه جمع مى‌شود که هم ویژگى‌هاى گفتگوى رو در رو را داراست و هم ویژگى‌هاى نامه را چون به صورت مکتوب ارائه مى‌گردد.

مولف وصایاى حضرت را به سه نوع: سیاسى، اجتماعى و جنگى تقسیم مى‌کند و براى هر یک نمونه‌هایى را ذکر مى‌نماید.

گفتار پنجم این فصل به "عهدنامه"هاى حضرت اختصاص یافته است. همیشه مرسوم بوده هنگامى که پادشاهان و حکّام کسى را به عنوان والى شهرى منصوب مى‌ساخته‌اند، عهدنامه‌اى به وى مى‌داده‌اند که در آن انتظارات خویش را از والیان بیان مى‌داشته‌اند. سید‌ ýرضى متن دو عهدنامه حضرت را که یکى خطاب به محمد ابن ابى‌بکر و دیگرى خطاب به مالک اشتر است، نقل کرده است.

گفتار ششم فصل نخست به "احلاف" حضرت اختصاص یافته است. گاه که بین دو گروه از مسلمانان نزاع درمى‌گرفت، حضرت در جهت آشتى دادن آن‌ها و برطرف ساختن مشکلات به وجود آمده از این طریق و نیز با هدف متحد ساختن آن‌ها، قسم نامه‌اى را به امضاى دو گروه مى‌رساندند، مانند حلفى که بین اهل یمن و قبیله ربیعه به نگارش درآوردند.

گفتار هفتم به "ادعیه" حضرت اختصاص داده شده است.

گفتار هشتم نیز به کلمات حکمت‌آمیز و مواعظ و سخنان کوتاه حضرت اختصاص یافته است. بیشتر سخنان حضرت که در این قسمت گردآمده، قطعاتى است که سید‌ ýرضى از خطب و رسائل و کلمات حضرت برگزیده است.

فصل دوم:"نهج‌البلاغه بین التوثیق و التشکیک"

برخى به خاطر آنکه روایات نهج‌البلاغه فاقد سند رجالى است، در صحت انتساب محتواى آن به امیرالمومنین(ع)، تشکیک کرده‌اند. از این رو در مباحث پنجگانه این فصل بدین تشکیکات پاسخ گفته شده است.

مبحث اول: راویان نهج‌البلاغه

در این مبحث مولف براى اثبات اینکه نهج‌البلاغه، حاوى فرمایشات حضرت على(ع) است، به معرفى 31 تن از اصحاب حضرت که مستقیما از خود حضرت روایت نقل کرده‌اند و روایات ایشان از حضرت امیر(ع) در سایر منابع حدیثى موجود است، مى‌پردازد. از این دسته مى‌توان به اصبغ بن نباته تمیمى مشاجعى، جابر بن عبدالله انصارى، جندب بن عبدالله ازدى، زید بن صوحان، سُلیم بن قیس هلالى و...اشاره کرد.

در بخش بعدى به معرفى آن دسته از راویانى که کلام حضرت را با واسطه سایر امامان معصوم(ع)، که میراث‌دار علم امیرالمومنین(ع) و کتابى که به عنوان صحیفه امیرالمومنین(ع) در اختیار ایشان قرار داشت، بوده‌اند، روایت کرده‌اند، پرداخته شده است.

گفتار دوم این فصل به معرفى شانزده تن از کسانى که به گردآورى خطبه‌هاى حضرت امیر(ع) اهتمام ورزیده‌اند، اختصاص یافته است.

در گفتار سوم، مولف با یادآورى این نکته که سید‌ ýرضى در تالیف نهج‌البلاغه تنها جهات ادبى و بلاغى کلمات حضرت را مدنظر داشته از این رو به ذکر اسانید روایات آن، جز در مواردى اندک نپرداخته، به بررسى آن دسته از مصادرى که سید‌ ýرضى در کتاب خود از آن‌ها یاد کرده، مى‌پردازد.

مولف در گفتار چهارم این فصل ضمن دو مطلب به معرفى کسانى که در صحت انتساب نهج‌البلاغه به على(ع) تشکیک نموده‌اند، پرداخته است:

مطلب اول: مشککین از قدما نظیر ابن خلّکان، حافظ ذهبى، صفدى، ابن حجر عسقلانى و...

مطلب دوم: مشککین معاصر. در این قسمت، مولف به نقش مستشرقان در برانگیختن تردیدها درباره صحت انتساب نهج‌البلاغه به على(ع) اشاره کرده و از برخى متفکران مسلمان نظیر: شوقى ضیف، احمد امین، محمد کرد على، احمد زکى صفوت و...که تحت تاثیر این تشکیکات قرار گرفته‌اند، نام مى‌برد.

گفتار پنجم به پاسخ تشکیکات وارده اختصاص یافته است. در این گفتار مولف محورهاى پانزده گانه‌اى براى این شکوک ترسیم کرده و بدان‌ها پاسخ مى‌گوید و در پایان تناقض‌گویى مشککین را بر ملا مى‌سازد.

فصل سوم به شان (نزول) خطبه‌ها، نامه‌ها و کلمات قصار حضرت اختصاص یافته است.

مولف با یادآورى این نکته که یادکرد شان ایراد خطبه از آنجا که ما را در حال و هواى ایراد خطبه قرار مى‌دهد، نقش مهمى در فهم خطبه و فراگیرى مضامین و ابعاد مختلف آن دارد، از ابن ابى‌الحدید به عنوان تنها شارح نهج‌البلاغه که به بیان شان ایراد برخى خطبه‌هاى حضرت پرداخته، یاد مى‌کند. اما بسیارى از خطبه‌ها و رسائل حضرت وجود دارد که مى‌بایست شان ایراد آن‌ها را در منابع دیگر جستجو نمود. از این رو در گفتار نخست این فصل مولف به یادکرد شان ایراد برخى خطب حضرت، در گفتار دوم به یادکرد شان ایراد برخى از رسائل و نامه‌هاى حضرت و در گفتار سوم به یادکرد شان ایراد کلمات حکیمانه و مواعظ حضرت مى‌پردازد.

فصل چهارم به موضوعات متنوع و گوناگون دیگرى در رابطه با نهج‌البلاغه اختصاص یافته است.

وضعیت کتاب
کتاب مشتمل بر پاورقى‌هایى به قلم مولف و فهرست منابع و مصادر و نیز فهرست مطالب مى‌باشد.
موضوع موضوعات کتب / حضرت علی علیه السلام
نویسنده محسن باقر الموسوی
ناشر دارالعلوم
زبان عربی
شابک 9789651138973
نوبت چاپ 1
سال چاپ 1381
جلد کتاب سلفون سخت
قطع وزیری
تعداد صفحات 432 صفحه
وزن 795 گرم
اطلاعات تماس و دیدگاه شما منتشر نخواهد شد



پرداخت آنلاین

عضویت در خبرنامه

با عضویت در خبرنامه از آخرین پیشنهادها و تخفیف های ما زودتر از بقیه با خبر شوید!

نماد اعتماد الکترونیکی

سبد خرید

    هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

ورود به سایت
ایجاد حساب کاربری
لینک کانال نشرجمال در ایتا لینک کانال نشرجمال در بله لینک کانال نشرجمال در آپارات
سوالی داری بپرس