ائمه علیهم السلام و علم اصول
٪10 تخفیف
انتشارات: بوستان کتاب شابک: 9789640901878 دسته: موضوعات کتب / فقه / کلام و اعتقادات برچسب:
  • نویسنده : سیداحمد میرعمادی
  • مترجم : -
  • ارسال به سراسر کشور
  • پشتیبانی ۲۴ ساعته، ۷ روز هفته
  • تضمین اصالت و کیفیت کتاب
  • تحویل در کمترین زمان

700,000 ریال

630,000 ریال

موجود در انبار: 2 عدد


در صورت نیاز به تعداد بیشتر این کتاب با پشتیبانی آنلاین هماهنگ کنید
ائمه(ع) و علم اصول، اثر سید احمد میرعمادی (معاصر)، پژوهشی است در جهت اثبات و تبیین نقش امامان(ع) در زمینه اصول فقه که به زبان فارسی نوشته شده است.

ساختار
کتاب از دو مقدمه و سه فصل تشکیل شده است. مطالب هرکدام از این فصول در ذیل چندین عنوان کوچک‌تر مطرح شده است.

گزارش محتوا
مقدمه اول با عنوان سخنی با خواننده توسط ناشر، یعنی پژوهشکده فقه و اصول پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی نوشته شده است. ناشر در این مقدمه از چگونگی شکل‌گیری پژوهشکده فقه و حقوق و اهداف آن سخن به میان آورده، سپس مطالبی را درباره اصول و مخالفین آن، یعنی اخباریان ذکر کرده است. ایشان در این‌باره می‌گوید: اگر اخباریان به‌جای ماندن در دوران فترت، به کمی جلوتر سر می‌کشیدند و بررسی‌های خود را نه در لایه‌های میانی فقه شیعه که در لایه‌های آغازین آن، یعنی دوران امامان و شاگردانشان تمرکز می‌دادند، با نشانه‌های پررنگی از کارکرد اصول در فقه شیعی و آموزش آن توسط امامان(ع) روبه‌رو می‌شدند

میرعمادی در مقدمه‌اش، اجمالی از نظرات شیعه (اصولی‌ها و اخباری‌ها) و اهل سنت را در علم اصول بیان می‌کند و به‌اختصار دیدگاه هرکدام از آنان را در این‌باره بررسی می‌نماید. به نظر اصولیون شیعه، مسائل علم اصول ریشه در عصر ائمه(ع) دارد و آنان، به‌خصوص امام باقر(ع) و امام صادق(ع) اصول و شیوه‌های بهره‌وری از قرآن و سنت را تعلیم داده‌اند؛ بدین ‌صورت که ائمه(ع) با املای قواعد و کلیات علم اصول به شاگردان خود زمینه برای پیدایش چنین علمی فراهم نموده‌اند... برخی از کتاب‌های تدوین‌شده در عصر ائمه(ع) درباره بعضی از مسائل علم اصول عبارت است از:

کتاب الالفاظ و کتاب الاخبار کیف تصح، تالیف هشام بن حکم (متوفی 179 یا 199ق)، از اصحاب امام صادق(ع) و امام کاظم(ع)؛
کتاب اختلاف الحدیث و مسائله عن ابی‌الحسن موسی بن جعفر(ع)، تالیف یونس بن عبدالرحمان (متوفی 183ق)، از اصحاب امام کاظم(ع) و امام رضا(ع)؛
کتاب اختلاف الحدیث، تالیف ابن ابی‌عمیر (متوفی 217ق)، از اصحاب امام کاظم(ع).
باید توجه داشت که اخباریان نیز همچون اصولیان، اندیشه و روش‌های خود را منسوب به ائمه(ع) می‌دانند و آن حضرات را پدیدآورنده این مکتب معرفی می‌کنند؛ چنان‌که شیخ حر عاملی می‌نویسد: «ان رئیس الاخباریین هو النبی(ص) ثم الائمه(ع)». از سوی دیگر با تمسک به روایات اهل‌بیت(ع) به مخالفت و مبارزه جدی با علم اصول برخاسته و علم اصول را ناشی از مذهب اهل سنت دانسته و پیروان این علم را منحرف می‌شمارند
اخباریانی چون حسین بن شهاب‌الدین کرکی (متوفی 1076ق) معتقدند تدوین کتاب‌های اصولی از سوی علمای شیعه ابتدا فقط به‌عنوان الزام خصم بوده که در اثر گذشت زمان و فراوانی تصنیف در این زمینه و اختلاط اصطلاحات فریقین موجب اشتباه گردید و عده‌ای خیال کردند این قواعد اصولی مورد قبول عالمان امامیه است؛ درحالی‌که آن‌ها این اصول را قبول نداشتند و اگر افرادی مانند شیخ طوسی و سید مرتضی کتابی در این زمینه تدوین کردند، به‌خاطر رد اصول اهل سنت بوده، نه اینکه در مقام اثبات این قاعده‌ها و مسائل اصولی باشند.

علم اصول نزد اهل سنت از جایگاه رفیعی برخوردار است. آنان از همان ابتدا، بعد از رحلت پیامبر(ص) خود را شدیداً نیازمند علم اصول می‌دیدند؛ چراکه با کنار زدن ائمه(ع) تنها مرجع پاسخ‌گویی احکام و وظایف شرعی مردم کتاب و سنت بود و با پیدایش مسائل و فروعات جدید، در استنباط احکام از این منابع دچار مشکل شدند؛ بنابراین به «اجتهاد به رای»، «قیاس»، «استحسان» «اجماع» و... روی آوردند و چون خود این اصول، منضبط و روشن نبود و حدود و ثغور آن نیاز به بحث و بررسی دقیق داشت، به‌تدریج به فکر تدوین قواعد و قوانین کلی برآمدند تا همه بتوانند بر طبق آن استنباط و اجتهاد کنند و همین امر زمینه تدوین علم اصول را فراهم آورد. اکثر اهل سنت معتقدند که از چهار پیشوای اهل سنت فقط محمد بن ادریس شافعی دارای اصول مدون بوده است و او نخستین کسی است که اصول فقه را تدوین کرد و کتابی به نام «الرساله» نگاشت.

علاوه بر مسائل مذکور، نویسنده منابع احکام اصولیان، اخباریان و اهل سنت (با مذاهب مختلف آن) را ذکر نموده و در انتها به موقعیت علمی ائمه اشاره کرده و نقش آنان را در علم اصول مورد بحث و بررسی قرار داده است.

نویسنده در فصل اول با طرح سوالاتی از قبیل آیا به نظر ائمه(ع) اجتهاد جایز است؟ اگر اجتهاد جایز است آیا در دوران حضور ائمه(ع) وجود داشته است؟ در این صورت فلسفه مذمت اجتهاد در زبان ائمه(ع) چیست؟ آیا ائمه(ع) اجتهاد می‌کردند؟، درصدد پاسخ به آن‌هاست. پیش از پرداختن به پاسخ‌دهی به این سوالات و مسائل مرتبط با آن، از رابطه اجتهاد با اصول مطرح سخن به میاد آورده که نتیجه آن چنین است: اگر کسی به‌طور کافی و مستدل با مسائل اصولی آشنا گردد، ثمره‌اش مجتهد شدن است.

اجتهاد و مشتقات آن در احادیث پیامبر(ص) و ائمه(ع) به‌وفور یافت می‌شود که با رجوع به این احادیث، متوجه می‌شویم که کلمه «اجتهاد» در کلام آنان به معنای لغوی‌اش استعمال شده است. در فرهنگ ائمه، اجتهاد عبارت است از تلاش و کوشش برای دستیابی به رضا و فرمان‌برداری خداوند[۷]. نویسنده معنای اصطلاحی «اجتهاد» را متوقف بر دانستن چگونگی پیدایش و شکل‌گیری این کلمه در میان مسلمانان می‌داند و معتقد است نخستین بار این واژه در عصر خلیفه اول رواج پیدا کرد؛ زیرا بیشتر مسلمانان بعد از پیامبر(ص) با آن خلیفه بیعت کردند. طبعاً مردم احکام و مسائل خویش را از آنان می‌پرسیدند و آنان در مقام پاسخ‌گویی تنها منبعی که در اختیار داشتند قرآن و سنت رسولش بود که به آن‌هم آگاهی کامل نداشتند؛ بنابراین از همان ابتدا دچار مشکل شدند و با مراجعه به رای و فکر شخصی خود حکم شرعی را بیان می‌کردند و اسم این کار را «اجتهاد» گذاشتند[۸]. این نوع برداشت که باعث روی آوردن به قیاس و رای به‌خاطر جهل به کتاب و سنت و مسائل سیاسی بود، پیامدهای زیان‌باری در جامعه اسلامی از خود به‌جای گذاشت؛ به همین دلیل ائمه(ع) به‌صورت جدی با آن مبارزه کردند.

دلایل و انگیزه‌های آن بزرگواران در مخالفت با اجتهاد به رای را می‌توان در مخالفت با اعتقاد به نقصان کتاب و سنت، مخالفت با بدعت‌گذاری در دین، مخالفت با نسبت دروغ به خدا، جلوگیری از محو شدن فقه و روحیه تعبد، جلوگیری از گمراهی و هلاکت دانست.

برخی از دانشمندان معتقدند که اجتهاد به معنای صحیح خود، یعنی استخراج احکام از منابع معتبر یا رد فروع بر اصول در دوران ائمه وجود نداشت و می‌گویند اجتهاد در اواخر دوران نواب اربعه و با شروع غیبت کبرا یا در زمان ابن جنید رواج پیدا کرد. هریک برای اثبات مدعای خویش به دلایلی تمسک جسته‌اند که مهم‌ترین آن‌ها عبارت است از:

عدم جواز اجتهاد با وجود نص؛
در اقلیت بودن شیعه و نداشتن حکومت؛
نداشتن علم اصول..
لکن نویسنده معتقد است اجتهاد در عصر ائمه استعمال شده، اما تحت عناوین مختلفی چون: فتوا، استنباط، رد فروع بر اصول و... حضرات ائمه از استعمال واژه اجتهاد پرهیز می‌کردند؛ دلیل آن مفهوم خاص برآمده از اجتهاد در آن عصر است که برای جلوگیری از سوء استفاده دیگران، از به‌کار بردن این واژه خودداری می‌کردند. برای این مدعا، یعنی جواز اجتهاد دلایلی مطرح شده است که همه آن‌ها برگرفته از روایاتی است که دارای مضمونی چنین هستند:

امر امامان به تفریع فروع؛
لزوم تفقه در دین و رجوع به فقها؛
ارجاع به راویان احادیث؛
ارجاع مردم به افراد خاص؛
ترغیب اصحاب به اجتهاد؛
آموزش صحیح اجتهاد؛
نمونه‌هایی از اجتهاد شاگردان ائمه(ع)؛
تدوین رساله‌های اصولی؛
وجود قواعد و مسائل اجتهادی در کلام ائمه(ع)؛
نهی از فتوای بدون علم؛
وجود محکم و متشابه در ادله؛
معیارهای صحت‌وسقم روایات.
حال جای این سوال هست که آیا معصومین خویش نیز برای به دست آوردن احکام، دست به دامن اجتهاد می‌شدند؟ نویسنده می‌گوید: اعتقاد به اجتهاد دو پیامد مهم دارد: یکی جهل و ظن به حکم الهی به‌خاطر اتصال نداشتن علم مجتهد به وحی و منبع الهی و اکتسابی بودن و دیگری وجود خطا و اشتباه؛ درحالی‌که پیامبر(ص) و ائمه(ع) از هر دو خصوصیت به‌دورند. نویسنده علاوه بر این دلیل عقلی، به قرآن و آیه شریفهوَ مٰا ینْطِقُ عَنِ اَلْهَوىٰ اِنْ هُوَ اِلاّٰ وَحْی یوحىٰ (نجم: 3-4) و آیه شریفهقُلْ اِنَّمٰا اَتَّبِعُ مٰا یوحىٰ اِلَی مِنْ رَبِّی (اعراف: 203)، مراجعه کرده و آنها را به‌عنوان دلیل قرآنی بر مدعای خویش ذکر نموده است.

نویسنده، فصل دوم را به بیان ادله احکام نزد ائمه و اهل سنت اختصاص داده است. مهم‌ترین منابع شناخت مقررات اسلامی و ادله احکام در فقه شیعه و اهل سنت عبارتند از: کتاب، سنت، عقل، اجماع، قیاس، استحسان، عرف، سد ذرایع، قول صحابی، مصالح مرسله و استصحاب. بعضی از این ادله مورد قبول همه مذاهب و تعدادی نیز اختلافی است؛ به‌عنوان مثال، اصل منبع بودن کتاب، سنت، عقل و اجماع مورد اتفاق فریقین است؛ لیکن در حدود و جزئیات آن اختلاف وجود دارد.

نویسنده ضمن توضیح منابع، برخی را تایید و برخی را با دلیل رد می‌کند. دراین‌بین به نظر اخباریان نیز مراجعه نموده و با ذکر ادله آنان، درصدد پاسخ برمی‌آید و گاه شبهه‌ای را مطرح می‌کند و آن را پاسخ می‌دهد.

نویسنده در فصل پایانی، اصول عملیه، یعنی برائت، احتیاط، تخییر و استصحاب را توضیح داده است. مقصود از اصول عملیه، ادله‌ای است که مجتهد برای به دست آوردن احکام ظاهری بدان استناد می‌کند. این اصول بعد از فحص و یاس از دلیل، برای تعیین وظیفه مکلف به‌کار می‌رود.

وضعیت کتاب
بیشتر پاورقی‌های کتاب به مستند ساختن محتویات کتاب اختصاص یافته و گاه توضیح برخی از ابهامات کتاب را برعهده دارد.

فهرست محتویات در ابتدا و فهارس فنی و نمایه موضوعی و کتاب‌نامه در انتهای کتاب آمده است.
موضوع موضوعات کتب / فقه / کلام و اعتقادات
نویسنده سیداحمد میرعمادی
مترجم -
ناشر بوستان کتاب
زبان فارسی
شابک 9789640901878
نوبت چاپ 3
سال چاپ 1393
جلد کتاب سلفون سخت
قطع وزیری
تعداد صفحات 400 صفحه
وزن 705 گرم
اطلاعات تماس و دیدگاه شما منتشر نخواهد شد



پرداخت آنلاین

عضویت در خبرنامه

با عضویت در خبرنامه از آخرین پیشنهادها و تخفیف های ما زودتر از بقیه با خبر شوید!

نماد اعتماد الکترونیکی

سبد خرید

    هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

ورود به سایت
ایجاد حساب کاربری
پشتیبانی آنلاین ...